قانون خانواده مصوب 92 موضوع مورد بحث امروز است، تا پایان با ما همراه باشید.
زن در قانون اساسی
اصل 20 – همه افراد ملت اعم از زن و مرد یکسان در حمایت قانون قرار دارند و از همه حقوق انسانی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی با رعایت موازین اسلام برخوردارند.
اصل 21 – دولت موظف است حقوق زن را در تمام جهات با رعایت موازین اسلامی تضمین نماید و امور زیر را انجام دهد: ایجاد زمینههای مساعد برای رشد شخصیت زن و احیای حقوق مادی و معنوی او.
حمایت مادران، بالخصوص در دوران بارداری و حضانت فرزند، و حمایت از کودکان بیسرپرست.
ایجاد دادگاه صالح برای حفظ کیان و بقای خانواده.
ایجاد بیمه خاص بیوگان و زنان سالخورده و بیسرپرست.
اعطای قیمومت فرزندان به مادران شایسته در جهت غبطه آنها در صورت نبودن ولی شرعی.
اصل 22- حیثیت، جان، مال، حقوق، مسکن و شغل اشخاص از تعرض مصون است مگر در مواردی که قانون تجویز کند.
اصل 26- احزاب، جمعیتها، انجمنهای سیاسی و صنفی و انجمنهای اسلامی یا اقلیتهای دینی شناختهشده آزادند، مشروط به اینکه اصول استقلال، آزادی، وحدت ملی، موازین اسلامی و اساس جمهوری اسلامی را نقض نکنند. هیچکس را نمیتوان از شرکت در آنها منع کرد یا به شرکت در یکی از آنها مجبور ساخت.
اصل 27- تشکیل اجتماعات و راهپیمایی ها، بدون حمل سلاح، به شرط آنکه مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است.
اصل 28- هر کس حق دارد شغلی را که بدان مایل است و مخالف اسلام و مصالح عمومی و حقوق دیگران نیست برگزیند. دولت موظف است با رعایت نیاز جامعه به مشاغل گوناگون، برای همه افراد امکان اشتغال به کار و شرایط مساوی را برای احراز مشاغل ایجاد نماید.
اصل 29- برخورداری از تأمین اجتماعی از نظر بازنشستگی، بیکاری، پیری، ازکارافتادگی، بیسرپرستی، درراهماندگی، حوادث و سوانح، نیاز به خدمات بهداشتیدرمانی و مراقبتهای پزشکی به صورت بیمه و غیره، حقی است همگانی. دولت موظف است طبق قوانین از محل درآمدهای عمومی و درآمدهای حاصل از مشارکت مردم، خدمات و حمایتهای مالی فوق را برای یک یک افراد کشور تأمین کند.
اصل 30- دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد.
اصل 31- داشتن مسکن متناسب با نیاز، حق هر فرد و خانواده ایرانی است. دولت موظف است با رعایت اولویت برای آنها که نیازمندترند به خصوص روستانشینان و کارگران زمینه اجرای این اصل را فراهم کند.
اصل 32- هیچکس را نمیتوان دستگیر کرد مگر به حکم و ترتیبی که قانون معین میکند. در صورت بازداشت، موضوع اتهام باید با ذکر دلایل بلافاصله کتباً به متهم ابلاغ و تفهیم شود و حداکثر ظرف مدت بیست و چهار ساعت پرونده مقدماتی به مراجع صالحه قضایی ارسال و مقدمات محاکمه، در اسرع وقت فراهم گردد. مختلف از این اصل طبق قانون مجازات میشود.
اصل 33- هیچکس را نمیتوان از محل اقامت خود تبعید کرد یا از اقامت در محل مورد علاقه اش ممنوع یا به اقامت در محلی مجبور ساخت، مگر در مواردی که قانون مقرر میدارد.
اصل 34- دادخواهی حق مسلم هر فرد است و هر کس میتواند به منظور دادخواهی به دادگاههای صالح رجوع نماید. همه افراد ملت حق دارند این گونه دادگاهها را در دسترس داشته باشند و هیچکس را نمیتوان از دادگاهی که به موجب قانون حق مراجعه به آن را دارد منع کرد.
اصل 35- در همه دادگاهها طرفین دعوی حق دارند برای خود وکیل انتخاب نمایند و اگر توانایی انتخاب وکیل را نداشته باشند باید برای آنها امکانات تعیین وکیل فراهم گردد.
اصل 36 – حکم به مجازات و اجراء آن باید تنها از طریق دادگاه صالح و به موجب قانون باشد.
اصل 37 – اصل، برائت است و هیچکس از نظر قانون مجرم شناخته نمیشود، مگر اینکه جرم او در دادگاه صالح ثابت گردد.
اصل 38 – هرگونه شکنجه برای گرفتن اقرار و یا کسب اطلاع ممنوع است. اجبار شخص به شهادت، اقرار یا سوگند، مجاز نیست و چنین شهادت و اقرار و سوگندی فاقد ارزش و اعتبار است.
متخلف از این اصل طبق قانون مجازات میشود.
اصل 39- هتک حرمت و حیثیت کسی که به حکم قانون دستگیر، بازداشت، زندانی یا تبعید شده، به هر صورت که باشد ممنوع و موجب مجازات است.
اصل 40- هیچکس نمیتواند اعمال حق خویش را وسیله اضرار به غیر یا تجاوز به منافع عمومی قرار دهد.
اصل 41- تابعیت کشور ایران حق مسلم هر فرد ایرانی و دولت نمیتواند از هیچ ایرانی سلب تابعیت کند، مگر به درخواست خود او یا در صورتی که به تابعیت کشور دیگری درآید.
اصل 42- اتباع خارجه میتوانند در حدود قوانین به تابعیت ایران در آیند و سلب تابعیت اینگونه اشخاص در صورتی ممکن است که دولت دیگری تابعیت آنها را بپذیرد یا خود آنها درخواست کنند.
قانون اختصاص تعدادی از دادگاههای موجود به دادگاههای موضوع اصل (21) قانون اساسی (دادگاه خانواده)
ماده واحده – رئیس قوه قضائیه مکلف است ظرف مدت سه ماه در حوزههای قضائی شهرستانها به تناسب جمعیت آن حوزه حداقل یک شعبه ازشعب دادگاههای عمومی را برای رسیدگی به دعاوی خانواده اختصاص دهد، پس از تخصیص این شعب، دادگاههای عمومی حق رسیدگی به دعاویمربوط به این دادگاهها را نخواهند داشت.
صلاحیت دادگاه خانواده عبارتست از رسیدگی به دعاوی مربوط به:
1 – نکاح موقت و دائم.
2 – طلاق و فسخ نکاح و بذل مدت و انقضای مدت.
3 – مهریه
4 – جهیزیه
5 – اجرتالمثل و نحله ایام زوجیت.
6 – نفقه معوقه و جاریه زوجه و اقربای واجبالنفقه.
7 – حضانت و ملاقات اطفال.
8 – نسب
9 – نشوز و تمکین.
10 – نصب قیم و ناظر و ضم امین و عزل آنها.
11 – حکم رشد
12 – ازدواج مجدد.
13 – شرایط ضمن عقد.
تبصره 1 – قضات دادگاههای خانواده باید متأهل و با سابقه حداقل چهار سال کار قضایی باشند.
تبصره 2 – در حوزههای قضائی بخش، دادگاه عمومی بخش قائم مقام دادگاه خانواده خواهد بود.
تبصره 3 – هر دادگاه خانواده حتیالمقدور با حضور مشاور قضایی زن، شروع به رسیدگی نموده و احکام پس از مشاوره با مشاوران قضایی زنصادر خواهد شد.
قانون فوق مشتمل بر ماده واحده و سه تبصره در جلسه علنی روز چهارشنبه مورخ هشتم مرداد یکهزار و سیصد و هفتاد و شش مجلس شورای اسلامیتصویب و در تاریخ 1376. 9. 15 به تایید شورای نگهبان رسیده است.
تاریخ تصویب 1376. 5. 8
تاریخ تایید شورای نگهبان 1376. 5. 19
قانون حمایت خانواده
مصوب 1353. 11. 15
ماده 1 – به کلیه اختلافات مدنی ناشی از امر زناشویی و دعاوی خانوادگی و امور مربوط به صغار از قبیل نصب و عزل قیم و ضم و امین دردادگاههای شهرستان و در نقاطی که دادگاه شهرستان نباشد در دادگاه بخش رسیدگی میشود رسیدگی به امور مذکور در تمام مراحل دادرسی بدونرعایت تشریفات آیین دادرسی مدنی خواهد بود.
ماده 2 – منظور از دعاوی خانوادگی دعاوی مدنی بین هر یک از زن و شوهر و فرزندان و جد پدری و وصی و قیم است که از حقوق و تکالیف مقرردر کتاب هفتم در نکاح و طلاق (منجمله دعاوی مربوط به جهیزیه و مهر زن) و کتاب هشتم در اولاد و کتاب نهم در خانواده و کتاب دهم در حجر وقیمومت قانونی مدنی همچنین از مواد 1005 و 1006 و 1028 و 1029 و 1030 قانون مذکور و مواد مربوط در قانون امور حسبی ناشی شده باشد.
ماده 3 – دادگاه میتواند هر نوع تحقیق و اقدامی را که برای روشن شدن موضوع دعوی و احقاق حق لازم بداند از قبیل تحقیق از گواهان و معلمین استمداد از مددکاران اجتماعی و غیره به هر طریق که مقتضی باشد انجامدهد.
ماده 4 – دادگاه هر یک از طرفین را که بیبضاعت تشخیص دهد از پرداخت هزینه دادرسی و حق کارشناسی و حق داوری و سایر هزینهها معافمینماید همچنین در صورت لزوم رأساً وکیل معاضدتی برای او تعیین خواهد کرد. در صورتی که طرف بیبضاعت محکومله شود محکوم علیه اگربضاعت داشته باشد به موجب رأی دادگاه ملزم به پرداخت هزینههای مذکور و حقالوکاله وکیل معاضدتی خواهد گردید. وکلا و کارشناسان مذکورمکلف به انجام دستور دادگاه میباشند.
ماده 5 – دادگاه در صورت تقاضای هر یک از طرفین مکلف است موضوع دعوی را به استثنای رسیدگی به اصل نکاح و طلاق به یک تا سه داورارجاع نماید همچنین دادگاه در صورتی که مقتضی بداند رأساً نیز دعوی را به داوری ارجاع خواهد کرد. داوری در این قانون تابع شرایط داوری مندرج درقانون آییننامه دادرسی نمیباشد. مدت اعلام نظر داوران از طرف دادگاه تعیین خواهد شد.
در صورت عدم وصول نظر مذکور تا پایان مدت مقرر دادگاه رأساً رسیدگی خواهد کرد مگر اینکه طرفین به تمدید مدت تراضی نمایند یا دادگاه تمدیدمدت را مقتضی تشخیص دهد.
تبصره – در صورتی که طرفین به تعیین داور تراضی نکرده یا داور خود را معرفی ننمایند دادگاه داور یا داوران را به ترتیب از اقربا یا دوستان یاآشنایان آنان انتخاب خواهد کرد هرگاه اشخاص مذکور از قبول داوری امتناع کرده یا انتخاب آنان از جهت عدم حضور در محل یا جهات دیگر میسرنباشد افراد دیگری به داوری انتخاب میشوند.
ماده 6 – داور یا داوران سعی در سازش بین طرفین خواهند کرد و در صورتی که موفق به اصلاح نشوند نظر خود را در ماهیت دعوی ظرف مدتمقرر کتباً به دادگاه اعلام مینمایند. این نظر به طرفین ابلاغ میشود تا ظرف مدت ده روز نظر خود را به دادگاه اعلام نمایند در صورتی که طرفین با نظرداور موافق باشند دادگاه دستور اجرای نظر داور را صادر مینماید مگر اینکه رأی داور مغایر قوانین موجد حق باشد که در این صورت ملغیالاثرمیشود.
هرگاه یکی از طرفین به نظر داور معترض بوده یا در موعد مقرر جوابی ندهد یا رأی داور مغایر قوانین موجد حق باشد دادگاه به موضوع رسیدگی نمودهحسب مورد رأی مقتضی یا گواهی عدم امکان سازش صادر خواهد کرد.
ماده 7 – هرگاه زن و شوهر دعاوی ناشی از اختلاف خانوادگی را علیه یکدیگر طرح نمایند دادگاهی که دادخواست مقدم به آن داده شده صلاحیترسیدگی خواهد داشت و هرگاه دو یا چند دادخواست در یک روز به دادگاه تسلیم شده باشد دادگاه حوزه محل اقامت زن صالح به رسیدگی خواهد بود.
در صورتی که یکی از زوجین مقیم خارج از کشور باشد دادگاه محل اقامت طرفی که در ایران مقیم است صلاحیت رسیدگی دارد و اگر طرفین مقیم خارج باشند دادگاه شهرستان تهران صلاحیت رسیدگی خواهد داشت.
تبصره – در موارد مذکور در این قانون اگر طرفین اختلاف، مقیم خارج از کشور باشند میتوانند به دادگاه یا مرجع صلاحیتدار محل اقامت خود نیزمراجعه نمایند. در این مورد هرگاه ذینفع نسبت به احکام و تصمیمات دادگاهها و مراجع خارجی معترض و مدعی عدم رعایت مقررات و قوانین ایرانباشد میتواند ظرف یک ماه از تاریخ ابلاغ حکم یا تصمیم قطعی اعتراض خود را با ذکر دلایل و پیوست نمودن مدارک و مستندات آن از طریقکنسولگری ایران در کشور محل توقف به دادگاه شهرستان تهران ارسال نماید دادگاه به موضوع رسیدگی کرده و رأی مقتضی صادر میکند و به دستوردادگاه رونوشت رأی برای اقدام قانونی به کنسولگری مربوط ارسال میگردد.
ثبت احکام و تصمیمات دادگاهها و مراجع خارجی در مواردی که قانوناً باید در اسناد سجلی یا دفتر کنسولگری ثبت شود و در صورت توافق طرفین یادر صورت عدم وصول اعتراض در مهلت مقرر بلااشکال است والا موکول به اعلام رأی قطعی دادگاه شهرستان تهران خواهد بود.
ماده 8 – در موارد زیر زن یا شوهر حسب مورد میتواند از دادگاه تقاضای صدور گواهی عدم امکان سازش نماید و دادگاه در صورت احراز آن مواردگواهی عدم امکان سازش صادر خواهد کرد.
1 – توافق زوجین برای طلاق.
2 – استنکاف شوهر از دادن نفقه زن و عدم امکان الزام او به تأدیه نفقه همچنین در موردی که شوهر سایر حقوق واجبه زن را وفا نکند و اجبار اوبه ایفاء هم ممکن نباشد.
3 – عدم تمکین زن از شوهر.
4 – سوء رفتار و یا سوء معاشرت هر یک از زوجین به حدی که ادامه زندگی را برای طرف دیگر غیر قابل تحمل نماید.
5 – ابتلاء هر یک از زوجین به امراض صعبالعلاج به نحوی که دوام زناشویی برای طرف دیگر در مخاطره باشد.
6 – جنون هر یک از زوجین در مواردی که فسخ نکاح ممکن نباشد.
7 – عدم رعایت دستور دادگاه در مورد منع اشتغال به کار یا حرفهای که منافی با مصالح خانوادگی یا حیثیات شوهر یا زن باشد.
8 – محکومیت زن یا شوهر به حکم قطعی به مجازات پنج سال حبس یا بیشتر یا به جزای نقدی که بر اثر عجز از پرداخت منجر به پنج سالبازداشت شود یا به حبس و جزای نقدی که مجموعاً منتهی به پنج سال یا بیشتر و بازداشت شود و حکم مجازات در حال اجرا باشد.
9 – ابتلاء به هر گونه اعتیاد مضری که به تشخیص دادگاه به اساس زندگی خانوادگی خلل وارد آورد و ادامه زندگی زناشویی را غیر ممکن سازد.
10 – هرگاه زوج همسر دیگری اختیار کند یا تشخیص دادگاه نسبت به همسران خود اجرای عدالت ننماید.
11 – هر یک از زوجین زندگی خانوادگی را ترک کند. تشخیص ترک زندگی با دادگاه است.
12 – محکومیت قطعی هر یک از زوجین در اثر ارتکاب جرمی که مغایر با حیثیت خانوادگی و شئون طرف دیگر باشد.
تشخیص اینکه جرمی مغایر با حیثیت و شئون خانوادگی است با توجه به وضع و موقع طرفین و عرف و موازین دیگر با دادگاه است.
13 – در صورت عقیم بودن یکی از زوجین به تقاضای طرف دیگر همچنین در صورتی که زوجین از جهت عوارض و خصوصیات جسمی نتواننداز یکدیگر صاحب اولاد شوند.
14 – در مورد غایب مفقودالاثر با رعایت مقررات ماده 1029 قانون مدنی.
تبصره – طلاقی که به موجب این قانون و بر اساس گواهی عدم امکان سازش واقع میشود فقط در صورت توافق کتبی طرفین در زمان عده قابلرجوع است.
ماده 9 – در مورد ماده 4 قانون ازدواج هرگاه یکی از طرفین عقد بخواهد از وکالت خود در طلاق استفاده نماید باید طبق ماده قبل به دادگاه مراجعهکند و دادگاه در صورت احراز تخلف از شرط گواهی عدم امکان سازش صادر خواهد کرد.
ماده 10 – اجرای صیغه طلاق و ثبت آن پس از رسیدگی دادگاه و صدور گواهی عدم امکان سازش صورت خواهد گرفت.
متقاضی گواهی عدم امکان سازش باید تقاضانامهای به دادگاه تسلیم نماید که در آن علل تقاضا به طور موجه قید گردد. پس از وصول تقاضانامه دادگاهرأساً یا به وسیله داور یا داوران سعی در اصلاح بین زن و شوهر و جلوگیری از وقوع طلاق خواهد کرد. هرگاه مساعی دادگاه برای حصول سازش نتیجهنرسد با توجه به ماده 8 این قانون گواهی عدم امکان سازش صادر خواهد کرد.
دفتر طلاق پس از دریافت گواهی مذکور به اجرای صیغه طلاق و ثبت آن اقدام خواهد نمود.
هر یک از طرفین عقد بدون تحصیل گواهی عدم امکان سازش مبادرت به طلاق نماید به حبس جنحهای از شش ماه تا یک سال محکوم خواهد شد. همین مجازات مقرر است برای سردفتری که طلاق را ثبت نماید.
ماده 11 – دادگاه میتواند به تقاضای هر یک از طرفین در صورتی که صدور گواهی عدم امکان سازش مستند به سوء رفتار و قصور طرف دیگر باشداو را با توجه به وضع و سن طرفین و مدت زناشویی به پرداخت مقرری ماهانه متناسبی در حق طرف دیگر محکوم نماید مشروط به اینکه عدمبضاعت متقاضی و استطاعت طرف دیگر محرز باشد. پرداخت مقرری مذکور در صورت ازدواج مجدد محکومله یا ایجاد درآمد کافی برای او کاهشدرآمد یا عسرت محکوم علیه یا فوت محکومله به حکم همان دادگاه حسب مورد تقلیل یافته یا قطع خواهد شد.
در موردی که گواهی عدم امکان سازش به جهات مندرج در بندهای 5 و 6 ماده 8 صادر شده باشد مقرری ماهانه با رعایت شرایط مذکور به مریض یامجنون نیز تعلق خواهد گرفت مشروط به اینکه مرض یا جنون بعد از عقد ازدواج حادث شده باشد و در صورت اعاده سلامت به حکم دادگاه قطعخواهد شد.
ماده 12 – در کلیه مواردی که گواهی عدم امکان سازش صادر میشود دادگاه ترتیب نگاهداری اطفال و میزان نفقه ایام عده را با توجه به وضعاخلاقی و مالی طرفین و مصلحت اطفال و معین میکند و اگر قرار شود فرزندان نزد مادر یا شخص دیگری بمانند ترتیب نگاهداری و میزان هزینه آنان رامشخص مینماید و نفقه زوجه از عواید و دارایی مرد و نفقه اولاد و مبلغ ماهانه مقرر در ماده 11 از نفقه زوجه از عواید و دارایی مرد یا زن یا هر دو وحتی از حقوق بازنشستگی استیفا خواهد گردید. دادگاه مبلغی را که باید از عواید یا دارایی مرد یا زن یا هر دو برای هر فرزند استیفا گردد تعیین و طریقهاطمینان بخشی برای پرداخت آن مقرر میکند دادگاه همچنین ترتیب ملاقات اطفال را برای طرفین معین میکند حق ملاقات با طفل در صورت غیبت یافوت پدر یا مادر به تشخیص دادگاه با سایر اقربا خواهد بود.
تبصره 1 – اطفالی که والدین آنان قبل از تصویب این قانون از یکدیگر جدا شدهاند در صورتی که به طریق اطمینان بخشی ترتیب هزینه و نگاهداریو حضانت آنان داده نشده باشد مشمول مقررات این قانون خواهند بود.
تبصره 2 – پرداخت نفقه قانونی زوجه و اولاد بر سایر دیون مقدم است.
ماده 13 – در هر مورد حسب اعلام یکی از والدین یا اقربای طفل یا دادستان یا اشخاص دیگر تشخیص شود که تغییر در وضع حضانت طفلضرورت دارد (اعم از اینکه قبلاً تصمیمی در این مورد اتخاذ شده یا نشده باشد) و یا به طریق اطمینان بخشی ترتیب نگاهداری و حضانت طفل دادهنشده باشد دادگاه پس از رسیدگی حضانت طفل به هر کسی که مقتضی بداند محول میکند و هزینه حضانت به عهده کسی است که به موجب تصمیمدادگاه به پرداخت آن میشود.
ماده 14 – هرگاه دادگاه خانواده تشخیص دهد کسی که حضانت طفل به او محول شده از انجام تکالیف مربوط به حضانت خودداری کرده یا مانعملاقات طفل با اشخاص ذیحق شود او را برای هر بار تخلف به پرداخت مبلغی از هزار ریال تا ده هزار ریال و در صورت تکرار به حداکثر مبلغ مذکورمحکوم خواهد کرد.
دادگاه در صورت اقتضا میتواند علاوه بر محکومیت مزبور حضانت طفل را به شخص دیگری واگذار نماید. در هر صورت حکم این ماده مانع از تعقیبمتهم چنانچه عمل او طبق قوانین جزایی جرم شناخته شده باشد نخواهد بود.
تبصره 1 – پدر یا مادر یا کسانی که حضانت طفل به آنها واگذار شده نمیتوانند طفل را به شهرستانی غیر از محل اقامت مقرر در بین طرفین و یا غیراز محل اقامت قبل از وقوع طلاق و یا به خارج از کشور بدون رضایت والدین به فرستند مگر در صورت ضرورت با کسب اجازه از دادگاه.
تبصره 2 – وجوه موضوع این ماده و ماده 11 به صندوق حمایت خانواده که از طرح دولت تأسیس میشود پرداخت خواهد شد. نحوه پرداختوجوه مذکور به اشخاص ذینفع طبق آییننامهای است که به تصویب هیأت وزیران خواهد رسید.
ماده 15 – طفل صغیر تحت ولایت قهری پدر خود میباشد در صورت ثبوت حجر یا خیانت یا عدم و لیاقت او در اداره امور صغیر یا فوت پدر بهتقاضای دادستان و تصویب دادگاه شهرستان حق ولایت به هر یک از جد پدری یا مادر تعلق میگیرد مگر اینکه عدم صلاحیت آنان احراز شود که دراین صورت حسب مقررات اقدام به نصب قیم یا ضم امین خواهد شد.
دادگاه در صورت اقتضا اداره امور صغیر را از طرف جد پدری یا مادر تحت نظارت دادستان قرار خواهد داد.
در صورتی که مادر صغیر شوهر اختیار کند حق ولایت او ساقط خواهد شد در این صورت اگر صغیر جد پدری نداشته یا جد پدری صالح برای اداره امورصغیر نباشد دادگاه به پیشنهاد دادستان حسب مورد مادر صغیر یا شخص صالح دیگری را به عنوان امین یا قیم تعیین خواهد کرد.
امین به تشخیص دادگاه مستقلا یا تحت نظر دادستان امور صغیر را اداره خواهد کرد.
ماده 16 – مرد نمیتواند با داشتن زن همسر دوم اختیار کند مگر در موارد زیر:
1 – رضایت همسر اول.
2 – عدم قدرت همسر اول به ایفای وظایف زناشویی.
3 – عدم تمکین زن از شوهر.
4 – ابتلاء زن به جنون یا امراض صعبالعلاج موضوع بندهای 5 و 6 ماده 8.
5 – محکومیت زن وفق بند 8 ماده 8.
6 – ابتلاء زن به هر گونه اعتیاد مضر برابر بند 9 ماده 8.
7 – ترک زندگی خانوادگی از طرف زن.
8 – عقیم بودن زن.
9 – غایب مفقودالاثر شدن زن برابر بند 14 ماده 8.
ماده 17 – متقاضی باید تقاضانامهای در دو نسخه به دادگاه تسلیم و علل و دلایل تقاضای خود را در آن قید نماید.
یک نسخه از تقاضانامه ضمن تعیین وقت رسیدگی به همسر او ابلاغ خواهد شد.
دادگاه با انجام اقدامات ضروری و در صورت امکان تحقیق از زن فعلی و احراز توانایی مالی مرد و اجرای عدالت در مورد بند یک ماده 16 اجازه اختیارهمسر جدید خواهد داد.
به هر حال در تمام موارد مذکور این حق برای همسر اول باقی است که اگر به خواهد گواهی عدم امکان سازش از دادگاه به نماید.
هرگاه مردی با داشتن همسر بدون تحصیل اجازه از دادگاه مبادرت به ازدواج نماید به حبس جنحهای از شش ماه تا یک سال محکوم خواهد شد همینمجازات مقرر است برای عاقد و سردفتر ازدواج و زن جدید که عالم به ازدواج سابق مرد باشند.
در صورت گذشت همسر اولی تعقیب کیفری یا اجرای مجازات فقط درباره مرد و زن جدید موقوف خواهد شد.
ماده 18 – شوهر میتواند با تأیید دادگاه زن خود را از اشتغال به هر شغلی که منافی مصالح خانوادگی یا حیثیت خود یا زن باشد منع کند. زن نیزمیتواند از دادگاه چنین تقاضایی را به نماید.
دادگاه در صورتی که اختلالی در امر معیشت خانواده ایجاد نشود مرد را از اشتغال به شغل مذکور منع میکند.
ماده 19 – تصمیم دادگاه در موارد زیر قطعی است و در سایر موارد فقط پژوهشپذیر میباشد.
1 – صدور گواهی عدم امکان سازش.
2 – تعیین نفقه ایام عده و هزینه نگاهداری اطفال.
3 – حضانت اطفال.
4 – حق ملاقات با اطفال.
5 – اجازه مقرر در ماده 16.
تبصره – در مورد بندهای 2 و 3 و 4 این ماده هرگاه در وضع طفل یا والدین یا سرپرستی که از طرف دادگاه معین شده تغییری حاصل شود که تجدیدنظر در میزان نفقه یا هزینه نگاهداری یا حضانت یا حق ملاقات با اطفال را ایجاب کند دادگاه میتواند در تصمیم قبلی خود تجدید نظر نماید.
ماده 20 – طرفین دعوی یا هر یک از آنها میتوانند از دادگاه تقاضا کنند قبل از ورود به ماهیت دعوی مسئله حضانت و هزینه نگاهداری اطفال یانفقه زن را مورد رسیدگی فوری قرار دهد و قراری در این باره صادر کند دستور موقت دادگاه فوراً به مورد اجرا گذاشته میشود.
ماده 21 – مدت اعتبار گواهی عدم امکان سازش سه ماه از تاریخ صدور است در صورتی که ظرف مدت گواهی مذکور به دفتر طلاق تسلیم نشود ازدرجه اعتبار ساقط میگردد.
دفاتر طلاق پس از ارائه گواهی عدم امکان سازش از ناحیه هر یک از زوجین به طرف دیگر اخطار مینماید ظرف مهلتی که از یک ماه تجاوز ننماید برایاجرای صیغه طلاق و ثبت آن حاضر شود. در صورتی که ظرف مهلت مقرر حاضر نشود دفتر طلاق مکلف است حسب تقاضای یکی از طرفین طلاق راجاری و ثبت نماید.
ماده 22 – هر کس با داشتن استطاعت نفقه زن خود را در صورت تمکین او ندهد یا از تأدیه نفقه سایر اشخاص واجبالنفقه امتناع نماید به حبسجنحهای از سه ماه تا یک سال محکوم خواهد شد.
تعقیب کیفری منوط به شکایت شاکی خصوصی است و در صورت استرداد شکایت یا وقوع طلاق در مورد زوجه تعقیب جزایی یا اجرای مجازاتموقوف خواهد شد.
ماده 23 – ازدواج زن قبل از رسیدن به سن 18 سال تمام و مرد قبل از رسیدن به سن 20 سال تمام ممنوع است معذلک در مواردی که مصالحیاقتضا کند استثنائاً در مورد زنی که سن او از 15 سال تمام کمتر نباشد و برای زندگی زناشویی استعداد جسمی و روانی داشته باشد به پیشنهاد دادستان وتصویب دادگاه شهرستان ممکن است معافیت از شرط سن اعطاء شود. زن یا مردی که بر خلاف مقررات این ماده با کسی که هنوز به سن قانونی برایازدواج نرسیده مزاوجت کند حسب مورد به مجازاتهای مقرر در ماده 3 قانون ازدواج مصوب 1316 محکوم خواهد شد.
تبصره – در نقاطی که وزارت دادگستری اعلام میکند دفاتر ازدواج مکلفند علاوه بر مطالبه گواهینامه مذکور در ماده 2 قانون گواهینامه ازدواجمصوب سال 1317 گواهی صحت مزاج نسبت به عوامل یا بیماریهای دیگری که موجب بروز بیماری یا عوارض سوء در اولاد و یا زوجین خواهد شدنیز مطالبه نماید.
نوع عوامل و بیماریهای مذکور را وزارت بهداری و وزارت دادگستری تعیین خواهند نمود.
ماده 24 – رسیدگی به امور خانوادگی در دادگاه بدون حضور تماشاچی انجام خواهد گرفت.
ماده 25 – اجرای احکام دادگاه به موجب آییننامهای است که از طرف وزارت دادگستری تهیه خواهد شد.
تبصره – در مورد وجوهی که به موجب حکم دادگاه باید ماهانه و مستمراً از محکوم علیه وصول شود یک بار تقاضای صدور اجراییه کافی است و مأمورین اجرا مکلفند عملیات اجرایی را مادام که دستور دیگری از دادگاه صادر نشده است ادامه دهند.
ماده 26 – مقررات این ماده در مورد پروندههایی که تا کنون منتهی به صدور حکم نهایی نشده است قابل اجرا خواهد بود.
ماده 27 – آییننامه اجرایی این قانون را وزارت دادگستری تهیه و پس از تصویب هیأت وزیران به مورد اجرا خواهد گذاشت.
ماده 28 – قانون حمایت خانواده مصوب سال 1346 و سایر مقرراتی که مغایر با این قانون است همچنین ماده 214 قانون مجازات عمومی از تاریخاجرا این قانون ملغی است.
قانون فوق مشتمل بر بیست و هشت ماده و ده تبصره پس از تصویب مجلس سنا در جلسه روز دوشنبه 1353. 10. 16، در جلسه روز سهشنبه پانزدهمبهمن ماه یک هزار و سیصد و پنجاه و سه شمسی به تصویب مجلس شورای ملی رسید.
رییس مجلس شورای ملی – عبدالله ریاضی
قانون راجع به خیانت ولی قهری
ماده واحده ولی قهری (در یا جد) هرکاه در مقام اتلاف مال صغیر یا مجنون یا سفیه باشد بعد از ثبوت خیانت او نسبت به اموال مولی علیه به طرفیت مدعی العموم در محکمه مثل مورد ماده 79 قانون مدنی حاکم یک نفر امین به ولی منضم میکند.
قانون راجع به رشد متعاملین (مصوب1313)
ماده واحده از تاریخ اجرای این قانون در مورد کلیة معاملات وعقود و ایقاعات به استثناء نکاح و طلاق، محاکم عدلیه و اداراتدولتی و دفاتر اسناد رسمی باید کسانی را که به سن 18 سال شمسیتمام نرسیدهاند اعم از ذکور و اناث غیررشید بشناسند مگر آنکه رشدآنها قبل از اقدام به انجام معامله یا عقد و یا ایقاع به طرفیتمدعیالعموم در محاکم ثابت شده باشد. اشخاصی که به سن 18سال شمسی تمام رسیدهاند در محاکم عدلیه و ادارات دولتی و دفاتراسناد رسمی رشید محسوب میشوند مگر اینکه عدم رشد آنها به طرفیت مدعیالعموم در محاکم ثابت گردد. مناط تشخیص سن اشخاص اوراق هویت آنهاست مگر آنکه خلافآن ثابت شود.
قانون راجع به ازدواج (مصوب1310)
ماده 1 در نقاطی که وزارت عدلیه معین و اعلام مینماید هر ازدواج و طلاق و رجوع باید در یکیاز دفاتری که مطابق نظامنامههای وزارت عدلیه تنظیم میشود واقع و به ثبت برسد. در نقاط مزبورهر مردی که در غیر از دفاتر رسمی ازدواج و طلاق مبادرت به ازدواج و طلاق و رجوع نماید به یکتا شش ماه حبس تأدیبی محکوم میشود و همین مجازات دربارة عاقدی مقرر است که در این نقاطبدون داشتن دفاتر رسمی به اجرای صیغة ازدواج یا طلاق یا رجوع مبادرت نماید. در حوزههایی که آگهی فوق الذکر از طرف وزارت دادگستری نشده است شوهر مکلف است درصورتی که در غیر دفاتر رسمی ازدواج و طلاق مبادرت به ازدواج یا طلاق یا رجوع نماید تا بیستروز پس از وقوع عقد یا طلاق یا رجوع به یکی از دفاتر رسمی ازدواج و طلاق رجوع کرده قبالةمزاوجت یا طلاقنامه یا رجوع را به ثبت برساند و الاّ به یک تا شش ماه حبس تأدیبی محکومخواهد شد.
تبصره ـ رسیدگی به تخلفات اداری سردفتران ازدواج و طلاق و تعیین کیفر آنها طبق آییننامهای کهوزارت دادگستری مقرر خواهد داشت به عمل میآید.
ماده 2 قباله ازدواج و طلاقنامه درصورتی که مطابق نظامنامههای وزارت عدلیه به ثبت رسیدهباشد سند رسمی والاّ سند عادی محسوب خواهد شد. برای ثبت ازدواج و طلاق دولت حقالثبت نخواهد گرفت.
ماده 3 هرکس به خلاف مادة 1041 قانون مدنی با کسی که هنوز به سن قانونی برای ازدواجنرسیده است مزاوجت کند به شش ماه الی دو سال حبس تأدیبی محکوم خواهد شد، درصورتی کهدختر به سن 13 سال تمام نرسیده باشد لااقل به دو الی سه سال حبس تأدیبی محکوم میشود و درهر دو مورد ممکن است علاوه بر مجازات حبس به جزای نقدی از دو هزار ریال الی بیست هزارریال محکوم گردد و اگر در اثر ازدواج برخلاف مقررات فوق مواقعه منتهی به نقص یکی از اعضاء یامرض دایم زن گردد مجازات زوج از پنج سال الی ده سال با اعمال شاقه است و اگر منتهی به فوتزن شود مجازات حبس دایم با اعمال شاقه است. عاقد و خواستگار و سایر اشخاصی که شرکت درجرم داشتهاند نیز به همان مجازات یا به مجازاتی که برای معاون جرم مقرر است محکوم میشوند. محاکمة این اشخاص را وزارت عدلیه میتواند به محاکم مخصوص که اصول تشکیلات و ترتیبرسیدگی آن به موجب نظامنامه معین میشود رجوع نماید و درصورت عدم تشکیل محکمةمخصوص رسیدگی در محاکم عمومی به عمل خواهد آمد.
ماده 4 طرفین عقد ازدواج میتوانند هر شرطی که مخالف با مقتضای عقد مزبور نباشد در ضمنعقد ازدواج یا عقد لازم دیگر بنمایند مثل اینکه شرط شود هرگاه شوهر در مدت معینی غایب شدهیا ترک انفاق نموده یا برعلیه حیات زن سوء قصد کرده یا سوءق رفتاری نماید که زندگانی زناشوییغیرقابل تحمل شود زن وکیل و وکیل در توکیل باشد که پس از اثبات تحقق شرط در محکمه وصدور حکم قطعی خود را به طلاق باین مطلقه سازد. تبصره ـ در مورد این ماده محاکمه بین زن و شوهر در محکمة ابتدایی مطابق اصول محاکماتحقوقی به عمل خواهد آمد حکم بدایت قابل استیناف و تمیز است. مدت مرور زمان شش ماه از وقوع امری است که حق استفادة شرط میدهد.
ماده 5 هر یک از زن و شوهری که قبل از عقد طرف خود را فریبی داده که بدون آن فریب مزاوجتصورت نمیگرفت به شش ماه تا دو سال حبس تأدیبی محکوم خواهد شد.
ماده 6 هر مردی مکلف است در موقع ازدواج به زن و عاقد صریحاً اطلاع دهد که زن دیگر دارد یا نه، این نکته در قبالة مزاوجت قید میشود. مردی که در موقع ازدواج برخلاف واقع خود را بیزن قلمداد کرده و از این حیث زن را فریب دهد بهمجازات فوق محکوم خواهد گردید.
ماده 7 تعقیب جزایی در مورد دو مادة فوق بسته به شکایت زن یا مردی است که طرف او را فریبداده است و هرگاه قبل از صدور حکم قطعی مدعی خصوصی شکایت خود را مسترد داشت تعقیبجزایی موقوف خواهد شد.
ماده 8 زن و شوهر مکلف به حسن معاشرت با یکدیگرند.
ماده 9 نفقه زن برعهدة شوهر است. تبصره ـ نفقه عبارت است از مسکن و لباس و غذا و اثاثالبیت به طور مناسب.
ماده 10 زن میتواند در مورد استنکاف شوهر از دادن نفقه به محکمه رجوع کند در این صورتمحکمه میزان نفقه را معین و شوهر را به دادن آن محکوم خواهد کرد. هرگاه اجرای حکم مزبور ممکن نباشد زن میتواند برای تفریق از طریق محاکم عدلیه به محاکم شرعرجوع کند.
ماده 11 تعیین منزل با شوهر است مگر خلاف آن شرط شده باشد.
ماده 12 در مواردی که زن ثابت کند ترک منزل به سبب خوف ضرر بدنی یا مالی است که عادةًنمیتوان تحمل کرد و درصورت ثبوت مظنة ضرر مزبور محکمه حکم بازگشت به منزل نخواهد دادو مادام که زن در بازگشتن به منزل معذور است نفقه برعهدة شوهر خواهد بود.
ماده 13 در مورد مادة فوق مادام که محاکمه بین زوجین خاتمه نیافته محل سکنای زن به تراضیطرفین معین میشود و در صورت عدم تراضی محکمه با جلب نظر اقربای نزدیک طرفین منزل زنرا تعیین خواهد نمود و در صورتی که اقربایی نباشد محکمه خود محل مورد اطمینانی را معینخواهد کرد.
ماده 14 زن میتواند در دارایی خود بدون اجازة شوهر هر تصرفی را که میخواهد بکند.
ماده 15 نسبت به حق نگاهداری اطفال مادر تا دو سال از تاریخ ولادت اولویت خواهد داشت. پس از انقضای این مدت حق نگاهداری با پدر است مگر نسبت به اطفال اناث که تا سال هفتم آنهاحق حضانت با مادر خواهد بود.
متن
ماده 16 اگر مادر طفل در مدتی که حق حضانت با اوست به دیگری شوهر کند یا مبتلا به جنونشود یا از حضانت امتناع نماید مادام که یکی از علل مذکور باقی است پدر از اولاد نگاهداری خواهدکرد.
ماده 17 ازدواج مسلمه با غیرمسلم ممنوع است. ازدواج زن ایرانی با تبعة خارجی در مواردی که مانع قانونی ندارد موکول به اجازة مخصوصی بوده ودولت باید در هر نقطه مرجعی را برای دادن اجازه معین نماید. هر خارجی که بدون اجازة مذکور درفوق زن ایرانی را ازدواج نماید به حبس تأدیبی از یک سال تا سه سال محکوم خواهد شد.
ماده 18 در مورد عقد و طلاقی که در دفاتر مذکور در مادة اول قانون به ثبت برسد آن قسمتی ازمقررات مواد 4 و 5 قانون سجل احوال مصوب بیستم مردادماه سال 1307 که مربوط به اعلام وقوععقد و طلاق است لازمالرعایه نخواهد بود.
ماده 19 نظامنامههای لازم برای اجرای این قانون را وزارت عدلیه تنظیم خواهد کرد.
ماده 20 این قانون از مهرماه 1310 به موقع اجرا گذارده میشود.
قانون انکارزوجیت مصوب1311
ماده 1 هرگاه مردی در مقابل دعوی زن راجع به حقوق مالی ناشی از عقد ازدواج اعم از صداق و نفقه و غیره انکار زوجیت کند و بعد معلومشود این انکار بیاساس بوده محکمه که به دعوی مالی رسیدگی مینماید مرد را علاوه بر تأدیه حقوق مالی به هشت روز الی سه ماه حبس تأدیبی و یابه صد تا هزار ریال جزای نقدی و یا به هر دو مجازات محکوم خواهد نمود. حکم فوق درباره کسانی نیز جاری است که پس از فوت مرد طرف دعوی ارث یا حقوق مالی دیگر ناشی از عقد ازدواج شده و با علم به زوجیت زن آنرا انکار نمایند.
ماده 2 زنی که برخلاف واقع ادعای زوجیت و مطالبه حقوق مالی ناشی از ازدواج کرده و همچنین کسی که به عنوان قائممقام قانونی زنی برایمطالبه حقوق مالی ناشی از عقد ازدواج با علم به عدم زوجیت اقامه دعوی نماید به مجازات حبس از هشت روز تا دو ماه و یا جزای نقدی از صد تاهزار ریال و یا به هر دو مجازات محکوم خواهد شد.
ماده 3 این قانون از اول خرداد ماه 1311 به موقع اجرا گذارده میشود.
قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق
ماده واحده – از تاریخ تصویب این قانون زوجهایی که قصد طلاق و جدایی از یکدیگر را دارند بایستی جهت رسیدگی به اختلاف خود به دادگاهمدنی خاص مراجعه و اقامه دعوی نمایند. چنانچه اختلاف فیمابین از طریق دادگاه و حکمین، از دو طرف که برگزیده دادگاه هستند (آن طور که قرآنکریم فرموده است) حل و فصل نگردید دادگاه با صدور گواهی عدم امکان سازش آنان را به دفاتر رسمی طلاق خواهد فرستاد. دفاتر رسمی طلاق حقثبت طلاقهایی را که گواهی عدم امکان سازش برای آنها صادر نشده است، ندارند.
در غیر این صورت از سر دفتر خاطی، سلب صلاحیت به عمل خواهد آمد.
تبصره 1 – نحوه دعوت از حکمین و بررسی صلاحیت آنان به عهده دادگاه مدنی خاص است که آییننامه اجرایی آن ظرف 2 ماه توسط وزیردادگستری تهیه و به تصویب رییس قوه قضاییه خواهد رسید.
تبصره 2 – گزارش کتبی مبنی بر عدم امکان سازش با توجه به کلیه شروط ضمن عقد و مطالب مندرج در اسناد ازدواج جمهوری اسلامی ایران ونیز تعیین تکلیف و صلاحیت سرپرستی فرزندان و حل و فصل مسائل مالی با امضای حکمین شوهر و زن مطلقه و همچنین گواهی کتبی سلامت روانی زوجین در صورتی که برای دادگاه مدنی خاص مشکوک باشد به دادگاه باید تحویل گردد.
تبصره 3 – اجرای صیغه طلاق و ثبت آن در دفتر، موکول به تأدیه حقوق شرعی و قانونی زوجه (اعم از مهریه، نفقه، جهیزیه و غیر آن) به صورتنقد میباشد مگر در طلاق خلع یا مبارات (در حد آنچه بذل شده) و یا رضایت زوجه و یا صدور حکم قطعی اعسار شوهر از پرداخت حقوقفوقالذکر.
تبصره 4 – در طلاق رجعی گواهی کتبی اسکان زوجه مطلقه در منزل مشترک تا پایان عده الزامی است. و در صورت تحقق رجوع، صورت جلسهطلاق ابطال و در صورت عدم رجوع در مهلت مقرر، صورت جلسه طلاق تکمیل و ثبت میگردد، صورت جلسه تکمیلی طلاق با امضاء زوجین وحکمین و عدلین و سر دفتر و مهر دفترخانه معتبر است.
تبصره 5 – دادگاه مدنی خاص در مواقع لزوم میتواند از بین بانوان واجد شرایط قانون شرایط انتخاب قضات مشاور زن داشته باشد.
تبصره 6 – پس از طلاق در صورت درخواست زوجه مبنی بر مطالبه حقالزحمه کارهایی که شرعاً به عهده وی نبوده است، دادگاه بدواً از طریقتصالح نسبت به تأمین خواسته زوجه اقدام مینماید. و در صورت عدم امکان تصالح، چنانچه ضمن عقد یا عقد خارج لازم، در خصوص امور مالی، شرطی شده باشد طبق آن عمل میشود، در غیر این صورت، هرگاه طلاق بنا به درخواست زوجه نباشد، و نیز تقاضای طلاق ناشی از تخلف زن ازوظایف همسری یا سوء اخلاق و رفتار وی نباشد، به ترتیب زیر عمل میشود:
الف – چنانچه زوجه کارهایی را که شرعاً به عهده وی نبوده، به دستور زوج و با عدم قصد تبرع انجام داده باشد، و برای دادگاه نیز ثابت شود، دادگاهاجرتالمثل کارهای انجام گرفته را محاسبه و بپرداخت آن حکم مینماید.
ب – در غیر مورد بند «الف»، با توجه به سنوات زندگی مشترک و نوع کارهایی که زوجه در خانه شوهر انجام داده و وسع مالی زوج، دادگاه مبلغی رااز باب بخشش (نحله) برای زوجه تعیین مینماید.
تبصره 7 – گواهی وجود یا عدم وجود جنین توسط پزشک ذیصلاح و آزمایشگاه مربوطه باید تحویل گردد.
قانون فوق مشتمل بر ماده واحده و 7 تبصره که در جلسه علنی روز چهارشنبه مورخ بیست و یکم اسفند ماه یک هزار و سیصد و هفتاد مجلس شورایاسلامی به تصویب رسیده و تبصره 6 آن مورد اختلاف مجلس و شورای نگهبان قرار گرفته، در اجرای اصل یکصد و دوازدهم قانون اساسی در جلسهروز پنجشنبه بیست و هشتم آبان ماه یک هزار و سیصد و هفتاد و یک مجمع تشخیص مصلحت نظام بررسی و تبصره 6 مصوبه مذکور با اصلاحاتی بهتصویب رسیده است.
رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام – اکبر هاشمی رفسنجانی
قانون تفسیر تبصرههای 3 و 6 «قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق»
مصوب مورخ 1371. 8. 28 مجمع تشخیصمصلحت نظام
موضوع استفساریه:
نظر به اینکه در مورد تبصره 3 و 6 «قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق» که با اصلاحاتی در تاریخ 1371. 8. 28 به تصویب مجمع تشخیصمصلحت نظام رسیده است، جمعی معتقدند که مستفاد از تبصره 3 قانون مذکور این است که تمام حقوق زوجه نسبت به زوج اعم از نفقه و جهیزیه ومهر و غیر آن (که اجرتالمثل خدمات زوجه و نحله که در تبصره 6 آمده نیز از حقوق زوجه است) باید قبل از اجرای صیغه طلاق به زوجه تأدیه شود ودر حقیقت تبصره 6 مصداق برای تبصره 3 تعیین میکند، و مکمل آن است.
و جمع دیگر معتقدند که تبصره 6 مستقل از تبصره 3 هست و اجرتالمثل و نحله که در این تبصره آمده پس از اجرای صیغه طلاق با درخواست مجددزوجه از دادگاه رسیدگی و حکم داده میشود و رسیدگی به آنها قبل از اجرای صیغه طلاق وجهه قانونی ندارد.
مستدعی است نظریه مجمع تشخیص مصلحت نظام در این خصوص اعلام گردد.
نظر مجمع تشخیص مصلحت نظام:
ماده واحده – منظور از کلمه «پس از طلاق» در ابتدای تبصره 6 قانون اصلاح مقررات مربوط به طلاق مصوب مورخ 1371. 8. 28 مجمع تشخیصمصلحت نظام، پس از احراز عدم امکان سازش توسط دادگاه است، بنابر این طبق موارد مذکور در بند 3 عمل خواهد شد.
تفسیر فوق مشتمل بر ماده واحده در جلسه روز پنجشنبه مورخ سوم شهریور ماه یک هزار و سیصد و هفتاد و سه مجمع تشخیص مصلحت نظام بهتصویب رسیده است.
رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام – اکبر هاشمی رفسنجانی
ماده 336 قانون مدنی
ماده 336 – هرگاه کسی برحسب امردیگری اقدام بعملی نمایدکه عرفابرای آن عمل اجرتی بوده و یا آن شخص عادتا مهیای آن عمل باشد عامل مستحق اجرت خود خواهد بود مگر اینکه معلوم شود که قصدتبرع داشته است.
تبصره ـ چنانچه زوجه کارهایی را که شرعاً به عهده وی نبوده و عرفاً برای آن کار اجرتالمثل باشد، به دستور زوج و با عدم قصد تبرع انجام داده باشد و برای دادگاه نیز ثابت شود، دادگاه اجرتالمثل کارهای انجام گرفته را محاسبه و به پرداخت آن حکم مینماید. (الحاقی بموجب قانون الحاق یک تبصره به ماده (336) قانون مدنی مصوب 1385)
قانون مربوط به حق حضانت مصوب 22/4/1365
ماده واحده: چنانچه به حکم دادگاه مدنی خاص یا قائم مقام آن دادگاه حضانت طفل به عهده کسی قرار گیرد و پدر یا مادر و یا شخص دیگری مانع اجرای حکم شود و یا از استرداد طفل امتناع ورزد دادگاه صادر کننده حکم وی را الزام به عدم ممانعت یا استرداد طفل مینماید و در صورت مخالفت به حبس تا اجراء حکم محکوم خواهد شد.
قانون فوق مشتمل بر ماده واحده در جلسه روز یکشنبه بیست و دوم تیرماه یک هزار و سیصد و شصت پنج مجلس شورای اسلامی تصویب و در تاریخ 26/4/1365 به تأیید شورای نگهبان رسیده است.
آئین نامه نحوه اجرای احکام و تصمیمات دادگاه خانواده
شماره 95/7 – 12/11/54
ماده 1- اجرای احکام و تصمیمات قطعی دادگاه خانواده جز در مواردیکه دراین آئین نامه استثنا شده محتاج بدرخواست ذینفع است.
تبصره – تسلیم گواهی عدم امکان سازش بدفتر طلاق و اجازه نامه ازدواج مجدد به دفتر ازدواج در حکم درخواست اجرای تصمیم دادگاه است.
ماده 2- در مورد تصمیمات راجع به حضانت و نفقه اطفال و تعیین تکلیف در امور حبسی و مورد ماده 14 قانون حمایت خانواده دادگاه راسا دستور اجرای تصمیم خود را بهر ترتیب مقتضی براند به مأمورین اجراء یا کارمندان دفتر دادگاه یا مأمورین شهرداری یا ژاندارنری و یا ساری نیروی انتظامی بدهد.
ماده 3- اجرای سایر احکام و تصمیمات دادگاه به ترتیب مقرر در اجرای احکام مدنی با رعایت تبصره ماده 25 قانون حمایت خانواده به عمل خواهد آمد.
….